ادعای «نفوذ در سیاست خارجی» جدیدترین پروژه شبکه اینترنشنال و یک رسانه آمریکایی به نام «سمافور» است. گزارشی مشترک که بر مبنای ایمیلهای افشاشده از چند تحلیلگر سیاسی ایرانی تبار در آمریکا نوشته شده و مدعی است این افراد یعنی آرین طباطبایی، علی واعظ و دینا اسفندیاری عضو شبکهای بودهاند که برای جمهوری اسلامی ایران در آمریکا لابی میکرده است.
با انتشار این گزارش و تبلیغات گسترده و هماهنگ آن در شبکههایی مثل بیبیسی سرانجام دولت آمریکا نیز به این موضوع واکنش نشان داده و به تازگی ۳۰ سناتور تندرو آمریکایی نیز خواستار تعلیق مجوز آرین طباطبایی شدهاند. گفته شده که قرار است مجوز امنیتی طباطبایی نیز بار دیگر بررسی شود. چراکه از میان افرادی که در گزارش از آنها نام برده شده فقط طباطبایی که در آمریکا شغل دولتی دارد و اکنون دستیار یکی از معاونان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) است.
اما این پروژه به چند دلیل از جمله اینکه در آستانه زمزمهها برای مذاکرات میان ایران و آمریکا به راه افتاده اهمیت بسیاری دارد.
در ظاهر شاید ماجرا ساده باشد اما در واقع ابعاد پیچیدهای دارد که نباید از آنها چشم پوشید. پاسخ این پرسش که ذینفعان این پروژه چه گروههایی هستند میتواند ماهیت آن را بهتر آشکار کند و به بسیاری از سوالات پاسخ دهد.
آرین طباطبایی فرزند سیدجواد طباطبایی دانشمند علوم سیاسی ایران و استاد فقید دانشگاه تهران است. طباطبایی نیز همچون پدر در انگلیس و آمریکا درس سیاست خوانده و آخرین مدرک او برای دوره پسادکتری از دانشگاه هاروارد است. او از سال ۹۹ وارد وزارت خارجه آمریکا شد و با آغاز کار دولت بایدن و شروع مذاکرات با ایران در تیم مذاکرهکننده آمریکا حضور داشت. اما اختلافنظرهای او با رابرت مالی باعث شد تا خیلی زود از این تیم کناره بگیرد اما همچنان در وزارت خارجه آمریکا در اداره کنترل تسلیحات فعالیت داشت. طباطبایی سپس از وزارت خارجه به پنتاگون منتقل شده و اکنون در وزارت دفاع آمریکا مشغول به کار است.
علی واعظ و دینا اسفندیار از جمله دیگر چهرههایی بودند در قالب گروه بینالمللی بحران با تیم رابرت مالی همکاری میکردند و هر دو تحلیلگر و پژوهشگر هستند.
شبکه اینترنشنال و سایت سمافور با انتشار ایمیلهایی این افراد مدعی شدند که آنها با مقامهای وزارت خارجه ایران از جمله جواد ظریف در ارتباط بودند و تبادل نظر میکردند. همچنین آنها مواضع این افراد درباره حمایت از مذاکرات و توافق با ایران را همراهی با مواضع جمهوری اسلامی در آمریکا دانستند و در شبکههای اجتماعی نیز پروژه تخریب آنها همزمان با انتشار گزارش اجرا شد. اما در این زمینه چند پرسش اساسی وجود دارد؟
پرسش نخست اینجاست که چه گروهی ایمیلها را درز داده است؟ این ایمیلها از داخل به بیرون درز کرده یا از خارج؟ جواب هرچه باشد ذی نفعان این پروژه را تغییر نمیدهد.
تاکنون عربستان سعودی، اسرائیل و تندروهای آمریکا و البته تندروها در ایران همگی از لورفتن این ایمیلها و تخریب چهرههایی چون طباطبایی خشنود هستند. آنها عادیسازی روابط ایران با غرب و آمریکا به ضرر منافع ملی خود میدانند. رسانههای همسو با این جریانها نیز همگی به استقبال این سوژه رفتهاند.
در این میان برخی خبرها درباره انتقال مدیریت شبکه اینترنشنال از عربستان به اسرائیل نیز مطرح شده است. وب سایت سمافور نیز سال ۲۰۲۲ تاسیس شده و حاشیههای بسیاری درباره حامیان مالی آن و فعالیتهایش وجود دارد. حتی گفته میشود که این رسانه از یک شرکت مشهور چینی حمایت مالی دریافت میکند، هرچند که ممکن است همه اینها پوششهایی برای مخفی کردن حامیان اصلی این وبسایت باشد و همکاری با اینترنشنال بیش از این پیش به این شائبه دامن میزند.
از سوی دیگر گروههای آمریکایی مخالف گفتوگو با ایران و طرفداران تحریم و جنگ نیز به سرعت به موضوع واکنش نشان دادهاند و خواستار تعلیق مجوز امنیتی به این افراد شدهاند. موضوعی که تا همینجا کار را برای پژوهشگران و تحلیلگران ایرانی تبار در دولت آمریکا بسیار سخت کرده است.
گروه دیگر تندروهای داخلی هستند که از ارتباط محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین ایران سخن میگویند. آنها نیز همواره در پی از میان بردن آینده سیاسی ظریف و کم کردن اثرگذاری او در داخل و خارج بودند و در این مسیر منافع ملی نیز برای آنها اهمیتی نداشته است.
دراین میان با افزایش تنشها و وخیمتر شدن روابط ایران با غرب و آمریکا اپوزوسیون و برخی نیروهای مخالف خارجنشین منافع مالی خود را نیز تامین میکنند و بدیهی است که از چنین اتفاقاتی بیشترین استقبال را میکنند. چهرههایی مثل مجری سابق صداوسیما که سال گذشته به خارج از کشور مهاجرت کرد و حالا سوار بر امواج اپوزوسیون خارج از کشور زندگی خود را از این مسیر تامین میکند.
در چنین شرایطی گروههای خواهان مذاکره و توافق و کم کردن تنشها بیشترین ضرر را از پروژه کردهاند. همچنین آینده سیاسی ظریف نیز بیش از پیش خدشهدار شده است.
باید توجه کرد که این پروژه درست در استانه سیگنالهای مثبت ایران درباره مذاکره مستقیم با آمریکا و زمزمههای از سرگیری گفتوگوها به راه افتاده است. پیش از این نیز برخی برکناری رابرت مالی مسئول ویژه ایران در وزارت خارجه آمریکا را بی ارتباط با لابیهای سعودی و اسرائیلی نمیدانستند.
در دورهای پیشین مذاکرات نیز از کارشکنیهای مخالفان توافق گزارشهایی منتشر شده بود و مشخص نیست که چرا این پروژه درست در شرایطی که زمزمههای مذاکرات منتشر شده بود، به راه افتاده است؟ آیا گروههایی در داخل و خارچ میخواهند احتمال هرگونه توافق را از بین ببرند؟ یا گروههای در داخل میخواهند اعتبار هرگونه توافق احتمالی را برای خود داشته باشند؟ اینها پرسشهایی است که برای پاسخ به آنها باید کمی صبر کرد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟